معنی فارسی suppressively
B1به صورت سرکوبگرانه، به طور فعال جلوگیری از بیان یا عمل.
In a manner that suppresses or inhibits.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور سرکوبگرانهای نسبت به هر گونه مخالف در گروه عمل کرد.
مثال:
She acted suppressively towards any dissent in the group.
معنی(example):
قوانین به طور سرکوبگرانهای برای حفظ کنترل اعمال شدند.
مثال:
The laws were applied suppressively to maintain control.
معنی فارسی کلمه suppressively
:
به صورت سرکوبگرانه، به طور فعال جلوگیری از بیان یا عمل.