معنی فارسی suppressions

B1

سرکوب، جایگزینی برای ممانعت از انجام یک عمل یا فعالیت به طور فعال.

The act of suppressing or inhibiting something.

example
معنی(example):

دولت اعلاماتی برای سرکوب اعتراضات عمومی کرد.

مثال:

The government announced suppressions on public protests.

معنی(example):

سرکوب برخی فعالیت‌ها برای ایمنی ضروری بود.

مثال:

The suppressions of certain activities were necessary for safety.

معنی فارسی کلمه suppressions

: معنی suppressions به فارسی

سرکوب، جایگزینی برای ممانعت از انجام یک عمل یا فعالیت به طور فعال.