معنی فارسی supraordinate
B1فوقالگویی به مقامات یا دستههایی اشاره دارد که بر دیگران تسلط دارند.
Higher in rank or order; having authority over others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در سلسلهمراتب، یک مقام بالادستی بر چندین بخش نظارت دارد.
مثال:
In the hierarchy, a supraordinate authority oversees multiple departments.
معنی(example):
مفهوم دستههای فوقالگویی به سازماندهی ایدههای پیچیده کمک میکند.
مثال:
The concept of supraordinate categories helps in organizing complex ideas.
معنی فارسی کلمه supraordinate
:
فوقالگویی به مقامات یا دستههایی اشاره دارد که بر دیگران تسلط دارند.