معنی فارسی surmaster
B1شخصی که در زمینه خاصی تسلط کامل دارد و به دیگران آموزش میدهد.
A master in a particular field or craft.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک استاد ویژه در هنر خود است، با مهارت و محترم.
مثال:
He is a surmaster of his craft, skilled and respected.
معنی(example):
به عنوان یک استاد ویژه، او دیگران را در تکنیکهایش آموزش میدهد.
مثال:
As a surmaster, he trains others in his techniques.
معنی فارسی کلمه surmaster
:
شخصی که در زمینه خاصی تسلط کامل دارد و به دیگران آموزش میدهد.