معنی فارسی surmisant

B1

حدس‌زن، شخصی که معمولاً بر اساس نشانه‌ها و شواهد موجود به نتایج ممکن می‌رسد.

One who infers or guesses.

example
معنی(example):

دانشمند حدس‌زن نظریه جالبی درباره تمدن‌های باستانی ارائه داد.

مثال:

The surmisant scholar made an interesting theory about ancient civilizations.

معنی(example):

به عنوان یک فرد حدس‌زن، او اغلب نتایج را قبل از وقوع پیش‌بینی می‌کرد.

مثال:

Being a surmisant person, she often anticipated outcomes before they happened.

معنی فارسی کلمه surmisant

: معنی surmisant به فارسی

حدس‌زن، شخصی که معمولاً بر اساس نشانه‌ها و شواهد موجود به نتایج ممکن می‌رسد.