معنی فارسی surpoose
B1فرض کردن، به معنای تصور کردن چیزی به صورت غیررسمی یا غیررسمی.
To assume something; to take for granted.
- VERB
example
معنی(example):
میخواهم فرض کنم که همه چیز به خوبی پیش میرود.
مثال:
I want to surpoose that everything will be alright.
معنی(example):
میتوانی فرض کنی که او به موقع میرسد.
مثال:
You can surpoose that he will arrive on time.
معنی فارسی کلمه surpoose
:
فرض کردن، به معنای تصور کردن چیزی به صورت غیررسمی یا غیررسمی.