معنی فارسی surrogation

B1

عمل یا فرآیند داشتن یک شخص یا نشانه که نمایندگی یا جایگزینی دیگران را بر عهده می‌گیرد.

The act or process of being a surrogate.

example
معنی(example):

سرپرستی در خانواده‌های مدرن روز به روز محبوب‌تر می‌شود.

مثال:

Surrogation is increasingly common in modern families.

معنی(example):

جنبه‌های قانونی سرپرستی می‌تواند بسته به ناحیه متفاوت باشد.

مثال:

The legal aspects of surrogation can vary by region.

معنی فارسی کلمه surrogation

: معنی surrogation به فارسی

عمل یا فرآیند داشتن یک شخص یا نشانه که نمایندگی یا جایگزینی دیگران را بر عهده می‌گیرد.