معنی فارسی surveillant

B2

نگهبان، شخصی که بر انجام کارها یا رفتارها نظارت می‌کند.

A person who observes or supervises, especially in a monitoring capacity.

example
معنی(example):

نگهبان در طول آزمون به دانش‌آموزان نظارت کرد.

مثال:

The surveillant watched the students during the exam.

معنی(example):

به عنوان یک نگهبان، او باید اطمینان حاصل می‌کرد که قواعد رعایت شود.

مثال:

As a surveillant, he had to ensure that the rules were followed.

معنی فارسی کلمه surveillant

: معنی surveillant به فارسی

نگهبان، شخصی که بر انجام کارها یا رفتارها نظارت می‌کند.