معنی فارسی suvasive

B2

به معنای طفره رفتن، دور شدن از موضوع اصلی.

Tending to avoid giving a direct answer or clear statement.

example
معنی(example):

او پاسخ سوهای زیادی داد تا از سؤال دوری کند.

مثال:

She gave a suvasive answer to avoid the question.

معنی(example):

نظرات سوهازی او همه را گیج کرد.

مثال:

His suvasive comments left everyone confused.

معنی فارسی کلمه suvasive

: معنی suvasive به فارسی

به معنای طفره رفتن، دور شدن از موضوع اصلی.