معنی فارسی the,the acceptable face of —
B1چهره قابل پذیرش به عنوان نمایانگر یا نمایندگی از چیزی که ممکن است در واقعیت خوب یا شایسته نباشد.
A superficially attractive or acceptable way of representing something that may be unappealing or unacceptable.
- IDIOM
example
معنی(example):
برخی افراد فکر میکنند که تأییدهای سلبریتیها چهره قابل پذیرش تبلیغات هستند.
مثال:
Some people think that celebrity endorsements are the acceptable face of advertising.
معنی(example):
در سیاست، گاهی چهره قابل پذیرش فساد میتواند مشکلات عمیقتری را پنهان کند.
مثال:
In politics, sometimes the acceptable face of corruption can mask deeper issues.
معنی فارسی کلمه the,the acceptable face of —
:
چهره قابل پذیرش به عنوان نمایانگر یا نمایندگی از چیزی که ممکن است در واقعیت خوب یا شایسته نباشد.