معنی فارسی syncro

B2

سینکرو به سیستمی اطلاق می‌شود که به هماهنگی و توازن در عملکرد مکانیکی اشاره دارد.

A mechanism related to the synchronization of movements or processes.

example
معنی(example):

سیستم سینکرو کمک می‌کند تا تعادل در سیستم انتقال قدرت وسیله نقلیه حفظ شود.

مثال:

The syncro system helps maintain balance in the vehicle's drivetrain.

معنی(example):

یک گیربکس سینکرو انتقال دنده را به صورت روان انجام می‌دهد.

مثال:

A syncro transmission provides smooth shifting between gears.

معنی فارسی کلمه syncro

: معنی syncro به فارسی

سینکرو به سیستمی اطلاق می‌شود که به هماهنگی و توازن در عملکرد مکانیکی اشاره دارد.