معنی فارسی suzerainties

C2

شامل مجموعه‌های مختلف حاکمیت‌ها و تسلط‌های سیاسی.

The plural form of suzerainty, referring to multiple instances of such control.

example
معنی(example):

سوزرانتی‌های این منطقه اغلب مورد منازعه قرار می‌گیرند.

مثال:

The suzerainties of the region are often contested.

معنی(example):

سوابق تاریخی نشان می‌دهند که سوزرانتی‌های مختلفی در طول تاریخ وجود داشته‌اند.

مثال:

Historical records show various suzerainties throughout history.

معنی فارسی کلمه suzerainties

: معنی suzerainties به فارسی

شامل مجموعه‌های مختلف حاکمیت‌ها و تسلط‌های سیاسی.