معنی فارسی swanimote

B1

نوعی دستگاه یا کنترل، به ویژه برای مدیریت فناوری‌های مدرن.

A type of device or remote, especially for managing modern technologies.

example
معنی(example):

سوانیموت به خاطر طراحی شیک و کارایی‌اش معروف است.

مثال:

The swanimote is known for its sleek design and functionality.

معنی(example):

او از یک سوانیموت برای کنترل دستگاه‌های هوشمندش استفاده کرد.

مثال:

He used a swanimote to control his smart devices.

معنی فارسی کلمه swanimote

: معنی swanimote به فارسی

نوعی دستگاه یا کنترل، به ویژه برای مدیریت فناوری‌های مدرن.