معنی فارسی swanks

B2

عمل خودنمایی و به رخ کشیدن دارایی‌ها یا موفقیت‌ها به دیگران.

To boast or show off, especially about one's possessions or achievements.

verb
معنی(verb):

To swagger, to show off.

مثال:

Looks like she's going to swank in, flashing her diamonds, then swank out to another party.

example
معنی(example):

او همیشه درباره ماشین جدیدش خودنمایی می‌کند.

مثال:

He always swanks about his new car.

معنی(example):

او در جلوی دوستانش درباره موفقیت‌هایش خودنمایی می‌کند.

مثال:

She swanks in front of her friends about her achievements.

معنی فارسی کلمه swanks

: معنی swanks به فارسی

عمل خودنمایی و به رخ کشیدن دارایی‌ها یا موفقیت‌ها به دیگران.