معنی فارسی swarthiness

B1

حالت یا ویژگی سیاه یا تاریک بودن، غالباً با جذابیت یا وقار مرتبط است.

The state of being dark or swarthy, often associated with attractiveness or dignity.

example
معنی(example):

سیاه‌مویی او به او جذابیتی اسرارآمیز بخشید.

مثال:

His swarthiness gave him a mysterious allure.

معنی(example):

چهره تاریک زمین به زیبایی آن افزوده است.

مثال:

The swarthiness of the landscape adds to its beauty.

معنی فارسی کلمه swarthiness

: معنی swarthiness به فارسی

حالت یا ویژگی سیاه یا تاریک بودن، غالباً با جذابیت یا وقار مرتبط است.