معنی فارسی swarth

B1

حالت یا ویژگی رنگی زمین یا چشم‌انداز، معمولاً شامل رنگ‌های تیره.

The characteristic of a dark or brownish color of the land or terrain.

example
معنی(example):

رنگ زمین پوشیده از سبز و قهوه‌ای بود.

مثال:

The swarth of the landscape was a mixture of green and brown.

معنی(example):

در زیر آفتاب غروب، رنگ زمین را تحسین کردیم.

مثال:

We admired the swarth of the field under the setting sun.

معنی فارسی کلمه swarth

: معنی swarth به فارسی

حالت یا ویژگی رنگی زمین یا چشم‌انداز، معمولاً شامل رنگ‌های تیره.