معنی فارسی swartback
B1رنگ تیره، معمولاً سیاه، بر روی بخش پشتی یک موجود.
Describing a dark or blackish coloration on the back of an animal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پشت سیاه حیوان تیرهای از رنگ مشکی بود.
مثال:
The swartback of the animal was a deep shade of black.
معنی(example):
وقتی پرنده از کنارم پرواز کرد، پشت سیاهش را متوجه شدم.
مثال:
I noticed the swartback of the bird as it flew past.
معنی فارسی کلمه swartback
:
رنگ تیره، معمولاً سیاه، بر روی بخش پشتی یک موجود.