معنی فارسی swarmingness

B1

حالت یا ویژگی تجمع بسیاری از موجودات (مانند زنبورها یا مورچه‌ها) در یک مکان به‌طور مشابه و منظم.

The quality or state of gathering in large numbers, usually referring to animals like insects.

example
معنی(example):

شگفت‌انگیز بود که سرمی‌کردیم تعداد زنبورهای متراکم را تماشا کنیم.

مثال:

The swarmingness of the bees was fascinating to observe.

معنی(example):

تراکم مورچه‌ها نشان‌دهنده سازمان‌دهی آنها بود.

مثال:

The swarmingness of the ants showed their organization.

معنی فارسی کلمه swarmingness

: معنی swarmingness به فارسی

حالت یا ویژگی تجمع بسیاری از موجودات (مانند زنبورها یا مورچه‌ها) در یک مکان به‌طور مشابه و منظم.