معنی فارسی sweepingly

B2

به صورت کلی و جامع، به معنای اینکه تغییری بزرگ و همه‌جانبه انجام می‌شود.

In a comprehensive or broad manner.

example
معنی(example):

قانون جدید به طرز گسترده‌ای صنعت را تغییر داده است.

مثال:

The new law has sweepingly changed the industry.

معنی(example):

او به طرز گسترده‌ای تمام نگرانی‌های مطرح شده در جلسه را رد کرد.

مثال:

She sweepingly dismissed all the concerns raised during the meeting.

معنی فارسی کلمه sweepingly

: معنی sweepingly به فارسی

به صورت کلی و جامع، به معنای اینکه تغییری بزرگ و همه‌جانبه انجام می‌شود.