معنی فارسی swelltoad
B2به معنای فردی که بدون زحمت در زندگی خود غرق شده است.
A person who is self-satisfied and lazy.
- NOUN
example
معنی(example):
بوفهخیز بر روی برگ نیلوفری نشسته بود و در آفتاب آفتابگیری میکرد.
مثال:
The swelltoad sat on the lily pad, basking in the sun.
معنی(example):
او به دوستش گفت بوفهخیز وقتی او دیر رسید.
مثال:
He called his friend a swelltoad when he arrived late.
معنی فارسی کلمه swelltoad
:
به معنای فردی که بدون زحمت در زندگی خود غرق شده است.