معنی فارسی swelly

B1

حالت یا جوی که پر از شادی و انرژی مثبت است.

Characterized by cheerfulness or a pleasant atmosphere.

example
معنی(example):

جو در مهمانی شاداب و روحیه‌بخش بود.

مثال:

The mood at the party was swelly and uplifting.

معنی(example):

یک جو شاداب می‌تواند یک رویداد را فراموش‌نشدنی کند.

مثال:

A swelly atmosphere can make an event unforgettable.

معنی فارسی کلمه swelly

: معنی swelly به فارسی

حالت یا جوی که پر از شادی و انرژی مثبت است.