معنی فارسی swinehood
B1خوکسری، حالت یا ویژگی مربوط به شباهت با خوکها، بهویژه از لحاظ رفتار.
The state or quality of being like a pig, often in terms of behavior.
- NOUN
example
معنی(example):
در داستان، خوکسری نماد طمع و پرخوری است.
مثال:
In the story, swinehood represents greed and gluttony.
معنی(example):
او به خاطر خوکسری خود در معاملات تجاری مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
He was criticized for his swinehood in business dealings.
معنی فارسی کلمه swinehood
:
خوکسری، حالت یا ویژگی مربوط به شباهت با خوکها، بهویژه از لحاظ رفتار.