معنی فارسی swith
B1به معنی عوض کردن یا تغییر دادن، اغلب در مورد شغل یا شرایط.
To change or exchange something.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت شغل خود را برای یک فرصت بهتر عوض کند.
مثال:
He decided to swith his job for a better opportunity.
معنی(example):
فراموش نکنید که وقتی میروید چراغها را خاموش کنید.
مثال:
Do not forget to swith off the lights when you leave.
معنی فارسی کلمه swith
:
به معنی عوض کردن یا تغییر دادن، اغلب در مورد شغل یا شرایط.