معنی فارسی swythe

B1

احساس شدید یا طغیانی از یک حس خاص.

A sudden strong feeling of a specific emotion.

example
معنی(example):

او احساس کرد که خشم در درونش اوج می‌گیرد.

مثال:

He felt a swythe of anger rising inside him.

معنی(example):

احساس راحتی پس از امتحان او را پوشاند.

مثال:

A swythe of relief washed over her after the exam.

معنی فارسی کلمه swythe

: معنی swythe به فارسی

احساس شدید یا طغیانی از یک حس خاص.