معنی فارسی swithen
B1تغییر از یک حالت به حالت دیگر، به ویژه در مورد فصلها.
The transition or change from one phase to another, especially seasons.
- NOUN
example
معنی(example):
تغییر فصلها همیشه منظرهای زیبا است.
مثال:
The swithen of seasons is always a beautiful sight.
معنی(example):
آنها از تغییر از زمستان به بهار جشن گرفتند.
مثال:
They celebrated the swithen from winter to spring.
معنی فارسی کلمه swithen
:
تغییر از یک حالت به حالت دیگر، به ویژه در مورد فصلها.