معنی فارسی swithin

B1

داخلی، درون، به معنای داخل بودن در یک محدوده یا مرز مشخص.

In or into the interior; inside.

example
معنی(example):

او در مرزهای پارک ماند.

مثال:

He stayed within the boundaries of the park.

معنی(example):

پاسخ درون کتاب است.

مثال:

The answer lies within the book.

معنی فارسی کلمه swithin

: معنی swithin به فارسی

داخلی، درون، به معنای داخل بودن در یک محدوده یا مرز مشخص.