معنی فارسی swiveleye

B1

چشم‌هایی که به صورت ناگهانی یا ولنگارانه به اطراف حرکت می‌کنند.

An eye that moves back and forth or shifts quickly.

example
معنی(example):

او هنگام تلاش برای تمرکز، چشمانش به سرعت حرکت می‌کرد.

مثال:

He had a swiveleye when trying to focus.

معنی(example):

چشمان چرخان نشانه‌ای از حواس‌پرتی او بود.

مثال:

The swiveleye was a sign of his distraction.

معنی فارسی کلمه swiveleye

: معنی swiveleye به فارسی

چشم‌هایی که به صورت ناگهانی یا ولنگارانه به اطراف حرکت می‌کنند.