معنی فارسی symmetrised
B1نسخهای که دارای تقارن است، به عبارت دیگر، به گونهای تنظیم شده که ویژگیهای متقارن داشته باشد.
Adjusted or modified to have symmetry.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نسخهی تقارنسازیشده شکل، ظاهری جذابتر دارد.
مثال:
The symmetrised version of the shape looks more appealing.
معنی(example):
مدل تقارنسازیشدهای را برای مطالعه ارائه دادیم.
مثال:
We presented a symmetrised model for the study.
معنی فارسی کلمه symmetrised
:
نسخهای که دارای تقارن است، به عبارت دیگر، به گونهای تنظیم شده که ویژگیهای متقارن داشته باشد.