معنی فارسی symmetrized
B1شیء یا طراحی که به حالت متقارن درآمده باشد.
Having been made symmetrical or adjusted for symmetry.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی متقارن شده هنرمند از نظر بصری جذاب بود.
مثال:
The artist's symmetrized design was visually appealing.
معنی(example):
تصویر متقارن شده به ارائه بهتر نتایج کمک کرد.
مثال:
The symmetrized image helped in better presentation of results.
معنی فارسی کلمه symmetrized
:
شیء یا طراحی که به حالت متقارن درآمده باشد.