معنی فارسی syndactyl
B2سنداکتیل به معنای پیوستگی یا جوش خوردن انگشتان پا است.
Having two or more digits fused together.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از پرندگان Syndactyl هستند، به این معنی که انگشتان پاهایشان به هم متصل است.
مثال:
Some birds are syndactyl, meaning their toes are joined.
معنی(example):
وضعیت Syndactyl در برخی از گونهها شایع است.
مثال:
The syndactyl condition is common in certain species.
معنی فارسی کلمه syndactyl
:
سنداکتیل به معنای پیوستگی یا جوش خوردن انگشتان پا است.