معنی فارسی systemwise
B1به معنای این است که چیزی بهطور کلی و در سطح کل سیستم بررسی یا اجرا میشود.
In a manner relating to a whole system.
- OTHER
example
معنی(example):
نرمافزار جدید بهطور سیستمی در تمام بخشها کار میکند.
مثال:
The new software works systemwise across all departments.
معنی(example):
هنگام برنامهریزی، تصمیمات خود را به طور سیستمی در نظر بگیرید تا درستی را تضمین کنید.
مثال:
When planning, consider your decisions systemwise to ensure consistency.
معنی فارسی کلمه systemwise
:
به معنای این است که چیزی بهطور کلی و در سطح کل سیستم بررسی یا اجرا میشود.