معنی فارسی taches

B1

تاش‌ها به شکل جمع برای چندین نوع تاش یا موهای زیبای صورت که به طور انبوه وجود دارد، استفاده می‌شود.

The plural form of tache, referring to multiple mustaches or decorative facial hairs.

noun
معنی(noun):

Moustache, mustache.

معنی(noun):

A spot, stain, or blemish.

معنی(noun):

Something used for taking hold or holding; a catch; a loop; a button.

example
معنی(example):

سرآشپز تاش‌های شکلاتی خود را در دسر به نمایش گذاشت.

مثال:

The chef flaunted his chocolate taches on the dessert.

معنی(example):

او تاش‌های خود را برای افزودن جذابیت به ظاهرش حالت داد.

مثال:

He styled his taches to add flair to his appearance.

معنی فارسی کلمه taches

: معنی taches به فارسی

تاش‌ها به شکل جمع برای چندین نوع تاش یا موهای زیبای صورت که به طور انبوه وجود دارد، استفاده می‌شود.