معنی فارسی taillike

B1

به حالتی اشاره دارد که شبیه دم باشد.

Resembling a tail in appearance or function.

example
معنی(example):

این اندام شبیه دم بود و ویژگی دم را داشت.

مثال:

The appendage was taillike, resembling a tail.

معنی(example):

برخی از مارمولک‌ها دارای ساختارهای شبیه دم هستند که به تعادل کمک می‌کنند.

مثال:

Some lizards have taillike structures that help with balance.

معنی فارسی کلمه taillike

: معنی taillike به فارسی

به حالتی اشاره دارد که شبیه دم باشد.