معنی فارسی taillie

B1

نوع خاصی از حیوان، معمولاً به خاطر ویژگی‌های ظاهری آن.

A term used to describe a specific breed or type of animal, often lacking a tail.

example
معنی(example):

این نژاد نادر از سگ به عنوان یک تایلی شناخته می‌شود.

مثال:

The rare breed of dog is known as a taillie.

معنی(example):

او همیشه برای مجموعه‌اش یک تایلی خواسته است.

مثال:

He has always wanted a taillie for his collection.

معنی فارسی کلمه taillie

: معنی taillie به فارسی

نوع خاصی از حیوان، معمولاً به خاطر ویژگی‌های ظاهری آن.