معنی فارسی take it on oneself to do something

B2

این عبارت به معنای قبول مسئولیت برای انجام کاری است.

To assume responsibility for doing something.

example
معنی(example):

او به عهده گرفت که این رویداد را سازماندهی کند.

مثال:

He took it on himself to organize the event.

معنی(example):

او به عهده گرفت که به دانشجویان جدید کمک کند.

مثال:

She took it on herself to help the new students.

معنی فارسی کلمه take it on oneself to do something

: معنی take it on oneself to do something به فارسی

این عبارت به معنای قبول مسئولیت برای انجام کاری است.