معنی فارسی take one's hat off to
B2احترام گذاشتن و ستایش کردن از شخصی به خاطر کارهایی که انجام داده.
To express admiration for someone for their achievements or efforts.
- verb
verb
معنی(verb):
To remove one's hat as a sign of respect to.
معنی(verb):
To praise or thank; to congratulate.
example
معنی(example):
من کلاهم را به نشانه احترام به او به خاطر تلاشش برمیدارم.
مثال:
I take my hat off to her for her hard work.
معنی(example):
شما باید کلاهایتان را به نشانه احترام به کسانی که در بحران کمک کردند، بردارید.
مثال:
You should take your hat off to those who helped during the crisis.
معنی فارسی کلمه take one's hat off to
:احترام گذاشتن و ستایش کردن از شخصی به خاطر کارهایی که انجام داده.