معنی فارسی talonic

B1

در ارتباط با یا شبیه به تالون‌ها، به ویژه در مورد پرندگان شکاری.

Relating to or resembling talons; characteristic of birds of prey.

example
معنی(example):

ساختار تالوهنیک پای پرنده به آن کمک کرد تا طعمه‌اش را بگیرد.

مثال:

The talonic structure of the bird's foot helped it grasp its prey.

معنی(example):

ویژگی‌های تالوهنیک در پرندگان شکاری رایج است.

مثال:

Talonic features are common in raptors.

معنی فارسی کلمه talonic

: معنی talonic به فارسی

در ارتباط با یا شبیه به تالون‌ها، به ویژه در مورد پرندگان شکاری.