معنی فارسی talonid

B1

به ساختار یا ویژگی‌های مرتبط با ناخن یا تالون اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های علمی مثل پالئانتولوژی.

Referring to a structure or feature related to talons, especially in scientific contexts like paleontology.

example
معنی(example):

پالئوانتولوژیست یک تالونید فسیل‌شده را کشف کرد.

مثال:

The paleontologist discovered a fossilized talonid.

معنی(example):

محققان تالونید را مطالعه کردند تا رژیم غذایی حیوان را درک کنند.

مثال:

Researchers studied the talonid to understand the animal's diet.

معنی فارسی کلمه talonid

: معنی talonid به فارسی

به ساختار یا ویژگی‌های مرتبط با ناخن یا تالون اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های علمی مثل پالئانتولوژی.