معنی فارسی tampoy
B1تامپوی، شیئی بزرگتر از تامپو که برای پوشش یا مسدود کردن یا تزئین استفاده میشود.
A larger device similar to a tampoe, used for covering or decoration.
- NOUN
example
معنی(example):
تامپوی معمولاً از جنس سبک ساخته میشود.
مثال:
The tampoy is usually made of light material.
معنی(example):
او رنگ روشنی به تامپو داد.
مثال:
She gave the tampoy a bright color.
معنی فارسی کلمه tampoy
:
تامپوی، شیئی بزرگتر از تامپو که برای پوشش یا مسدود کردن یا تزئین استفاده میشود.