معنی فارسی tangibleness
B1خاصیت ملموس بودن، که اشاره به توانایی یک شیء یا مفهوم برای لمس یا مشاهده دارد.
The quality of being tangible; the state of being able to be touched or sensed.
- NOUN
example
معنی(example):
قابلیت لمس استدلال او آن را قانعکنندهتر کرد.
مثال:
The tangibleness of his argument made it more convincing.
معنی(example):
قابلیت لمس میتواند به درک مفاهیم پیچیده کمک کند.
مثال:
Tangibleness can help in understanding complex concepts.
معنی فارسی کلمه tangibleness
:
خاصیت ملموس بودن، که اشاره به توانایی یک شیء یا مفهوم برای لمس یا مشاهده دارد.