معنی فارسی tangile
B1به نظر میرسد یک اشتباه املایی برای 'ملموس' باشد.
Seems to be a misspelling for 'tangible'.
- OTHER
example
معنی(example):
او توضیح داد که جنبههای قابل لمس طرح ضروری بودند.
مثال:
He explained that the tangile aspects of the plan were essential.
معنی(example):
در بحث ما، مزایای ملموس برجسته شد.
مثال:
In our discussion, the tangile benefits were highlighted.
معنی فارسی کلمه tangile
:
به نظر میرسد یک اشتباه املایی برای 'ملموس' باشد.