معنی فارسی tangler
B1فرد در هم آمیخته، شخصی است که در برخورد با اشیاء مختلف و نظم دادن به آنها دچار مشکل میشود.
A person who frequently causes cords or items to become tangled or entangled.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک فرد در هم آمیخته است که همیشه سیمهایش گره میخورد.
مثال:
He is a tangler, always getting his cords in knots.
معنی(example):
دانستن این که یک فرد در هم آمیخته هستید به معنای مبارزه با نظم دادن به چیزها است.
مثال:
Being a tangler means you struggle with keeping things organized.
معنی فارسی کلمه tangler
:
فرد در هم آمیخته، شخصی است که در برخورد با اشیاء مختلف و نظم دادن به آنها دچار مشکل میشود.