معنی فارسی tarantulary
B1زیستگاه یا محیطی که به گونههای خاصی از تارانتولارها اختصاص دارد.
Relating to or characteristic of tarantulas; an environment suited for tarantulas.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط تارانتولاری برای این عنکبوتها حیاتی است.
مثال:
The tarantulary environment is crucial for these spiders.
معنی(example):
در زیستگاههای تارانتولاری، آنها غذا و پناهگاه پیدا میکنند.
مثال:
In tarantulary habitats, they find food and shelter.
معنی فارسی کلمه tarantulary
:
زیستگاه یا محیطی که به گونههای خاصی از تارانتولارها اختصاص دارد.