معنی فارسی tarbushes
B1جمع کلمه تاربوش، به خصوص اشاره به کلاههای سنتی.
Plural of tarbush, referring to traditional hats.
- NOUN
example
معنی(example):
بازرگان انواع مختلف تاربوشها را در بازار فروخت.
مثال:
The merchant sold various tarbushes at the market.
معنی(example):
این تاربوشها از مواد باکیفیت ساخته شدهاند.
مثال:
These tarbushes are made of fine materials.
معنی فارسی کلمه tarbushes
:
جمع کلمه تاربوش، به خصوص اشاره به کلاههای سنتی.