معنی فارسی tarbuttite

B1

معدن نادری که در برخی مناطق جغرافیایی خاص وجود دارد.

A rare mineral that occurs in certain geographical areas.

example
معنی(example):

تارباتیت یک معدنی نادر است که در مناطق خاصی یافت می‌شود.

مثال:

Tarbuttite is a rare mineral found in specific regions.

معنی(example):

زمین‌شناسان نمونه‌های تارباتیت را برای تحقیق مطالعه کردند.

مثال:

Geologists studied tarbuttite samples for research.

معنی فارسی کلمه tarbuttite

: معنی tarbuttite به فارسی

معدن نادری که در برخی مناطق جغرافیایی خاص وجود دارد.