معنی فارسی tartarproof
B1ضد تارتار، به ویژگی یا سطحی اشاره دارد که بتواند از ایجاد تارتار جلوگیری کند.
Describing a surface or property that is resistant to tartar buildup.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پوشش ضد تارتار است و تمیز کردن آن را آسانتر میکند.
مثال:
This coating is tartarproof, making it easier to clean.
معنی(example):
آنها محصول جدید خود را به عنوان ضد تارتار برای مراقبت دندانی تبلیغ کردند.
مثال:
They advertised their new product as tartarproof for dental care.
معنی فارسی کلمه tartarproof
:
ضد تارتار، به ویژگی یا سطحی اشاره دارد که بتواند از ایجاد تارتار جلوگیری کند.