معنی فارسی tartary
B1تارتاری، به منطقهای تاریخی اشاره دارد که شامل قسمتی از آسیا و چند فرهنگ مختلف بوده است.
A historical term referring to a vast region in Asia, often associated with various nomadic cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
منطقه تاریخی معروف به تارتاری وسیع و متنوع بود.
مثال:
The historical region known as Tartary was vast and diverse.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه فرهنگهایی میپردازند که در تارتاری در زمانهای باستان شکوفا شد.
مثال:
Scholars study the cultures that flourished in Tartary during ancient times.
معنی فارسی کلمه tartary
:
تارتاری، به منطقهای تاریخی اشاره دارد که شامل قسمتی از آسیا و چند فرهنگ مختلف بوده است.