معنی فارسی tasteably
B1به طور خوشمزه یا به شکلی که حس خوبی به دیگران منتقل کند.
In a manner that is pleasing to the taste.
- ADVERB
example
معنی(example):
غذا به طرز خوشمزهای تهیه و ارائه شده بود.
مثال:
The food was tasteably prepared and presented.
معنی(example):
او برای رویداد رسمی به طرز شیک و خوشذوقی لباس پوشید.
مثال:
She dressed tasteably for the formal event.
معنی فارسی کلمه tasteably
:
به طور خوشمزه یا به شکلی که حس خوبی به دیگران منتقل کند.