معنی فارسی tastefulness

B2

حس یا کیفیت داشتن سلیقه خوب در هنر، مد یا دکوراسیون.

The quality of having good taste, especially in art and fashion.

example
معنی(example):

سلیقه‌داری دکوراسیون همه مهمان‌ها را تحت تاثیر قرار داد.

مثال:

The tastefulness of the decor impressed all the guests.

معنی(example):

سلیقه‌اش در مد به طور گسترده‌ای شناخته شده است.

مثال:

Her tastefulness in fashion is widely recognized.

معنی فارسی کلمه tastefulness

: معنی tastefulness به فارسی

حس یا کیفیت داشتن سلیقه خوب در هنر، مد یا دکوراسیون.