معنی فارسی tavernly

B1

دارای ویژگی‌های مرتبط با tavern، جایی که فضایی دوستانه و راحت وجود دارد.

Characteristic of a tavern; suggestive of a casual and welcoming environment.

example
معنی(example):

دکوراسیون خیلی tavernly بود، با میزهای چوبی و نور گرم.

مثال:

The decor was very tavernly, with wooden tables and warm lighting.

معنی(example):

رستوران جوی tavernly داشت که همه را احساس خوش‌آمدید می‌کرد.

مثال:

The restaurant had a tavernly atmosphere that made everyone feel welcome.

معنی فارسی کلمه tavernly

: معنی tavernly به فارسی

دارای ویژگی‌های مرتبط با tavern، جایی که فضایی دوستانه و راحت وجود دارد.